دیکشنری
داستان آبیدیک
مثل نقطه
english
1
general
::
punctate
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مثقب
مثل
مثل بچه
مثل بچه گربه
مثل پشم
مثل پلاسما
مثل پیشی
مثل خدا
مثل خرچنگ
مثل دخترها
مثل ذره
مثل زدن
مثل سرو
مثل گربه
مثل مار
مثل نقطه
مثل یخ
مثلا
مثلبه
مثلث
مثلث پادکی
مثلث واگ
مثلثات
مثلثی
مثلثی شکل
مثله
مثله ـ مثله کردن
مثله کردن
مثلی
مثمر
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید